سلوکی: هیچ چیزی مطلق نیست ـ بخش دوم
_
نگارش در تاريخ شنبه 9 دی 1391برچسب:شیش تاییا" فرش سپید" شبکه دو, توسط طرفدار اصیل شیش تایی

سلوکی: هیچ چیزی مطلق نیست ـ بخش دوم

موضوع هفته‌ی پیش فرش سپید حرفه‌ی اجرا بود که خودتون از هرآن‌چه گذشت مطلع‌اید. قسمت اول گفت‌وگوی روز پایانی برنامه با محمد سلوکی در مورد اجرا رو خوندید و حالا این هم از قسمت دوم:

ـ حالا می‌خوام از تبعات اجرا ازتون بپرسم. سختیاش چی‌ه؟ پول توش هست؟ چه جوری‌ه؟
به نظر من هر کاری که بشه حرفه‌ای انجام‌ش داد پول توش‌ه، فرقی هم نمی‌کنه اجرا باشه یا پزشکی باشه یا مغازه‌داری…

ـ ولی خب اندازه‌ی پزشکی زحمت نداره!
هر کاری همین‌طوره. هر کاری برای این که خوب انجام بشه زحمت داره، سختی داره واقعن. آیا کسی هست که امروز بیاد بگه من بهترین مجری‌ام؟ کسی می‌تونه خودش این ادعا رو بکنه؟

ـ از رو سادگی شاید!
آره شاید! ممکن‌ه از رو سادگی‌ش این حرفُ بزنه. ولی هم‌چین چیزی غیر ممکن‌ه، به خاطر این‌که حتمن یه بهتری هم می‌تونه وجود داشته باشه و یا ممکن‌ه وجود داشته باشه. می‌خوام بگم که بله اگر کار حرفه‌ای انجام بشه، بله می‌شه نسبت به خیلی‌ها درآمد بهتری هم داشت. اما یه سختیایی هم داره، یه ایراداتی هم داره. ممکن‌ه تو دل‌ت بخواد زندگی راحتی داشته باشی، دل‌ت بخواد که بعضی وقتا یه اشتباهاتی هم مرتکب بشی. اما وقتی می‌شی مجری تلویزیون دیگه نمی‌تونی. من مثلن هر  بار که می‌خوام برم خونه‌مون، خونه‌مون یه جوری‌ه که تو مسیر من از یه خیابون بخوام برم بالا ورود ممنوع‌ه. برام خیلی راحت‌تره که خیابون ورود ممنوعُ به اندازه‌ی دو تا پلاک برم و برسم خونه. هیچ وقت این کارُ نمی‌کنم. یه بخش‌اش به خاطر این‌ه که من باید به قانون احترام بذارم، یه بخش‌اش هم به خاطر این‌ه که من محمد سلوکی‌ام که ممکن‌ه منُ‌ تو خیابون ببینن و من دیگه فردا نمی‌تونم بیام توی تلویزیون و به مردم بگم آقا این کارُ نکن. می‌خوام بگم که ما داریم در مورد یک شغل حرف می‌زنیم، یک کار حرفه‌ای. یک حرفه‌ای که حرفه‌ای‌ه، عده‌ای دارن ازش ارتزاق می‌کن، پول در میارن، زندگی می‌کنن و دارن خدمتی ارائه می‌دن.

ـ یعنی بچه می‌تونه بنویسه شغل پدر «مجری».
بله. باید بتونه این کارُ انجام بده. ایراد بزرگی که من همیشه می‌گیرم این‌ه که بعضیا میان می‌گن که آقا فلانی کارش مجری‌گری‌ه، یکی دیگه می‌گه اجراس. انگار هنوز نتونستیم به یه تعریف مشخص برسیم که بالاخره اسم‌ش چی‌ه.

ـ خیلیا از ما که تازه‌کاریم می‌پرسن شغل‌ت چی‌ه، شاید برای شمام پیش اومده باشه؛ می‌گیم اجرا. بعد می‌گن نه! کارت چی‌ه؟!
آره. توی تعاریفی که در مورد اجرا می‌تونیم بیان بکنیم بستگی به مدلی داره که رسانه‌ها و تلویزیون کارشونُ ارائه می‌‌کنن. یک می‌شه کمدین و میاد استندآپ کمدی اجرا می‌کنه مثل محمد پوریا، کار من و تو توی استودیو می‌شه تاک‌شو، یکی پرزنتر می‌شه یعنی کسی که معرفی می‌کنه، یکی شومن می‌شه و… . و همه‌ی اینا تو فضاهای مختلفی کار می‌کنن. یه نام دیگه‌ای می ذارن براش یه جای دیگه‌ای می‌گن هاست یعنی کسی که میزبانی می‌کنه. حالا ما کدوم‌یکی از ایناییم؟ ما در تلویزیون‌مون بین این‌ها تفاوتی قائل می‌شیم یا اصلن مخاطب ما براش این‌ها متفاوت‌ن؟

ـ آقا اینا دور همی بود! یعنی ما هنوز اینا رو تفکیک نکردیم. قبول دارین؟ به صورت حرفه‌ای و دسته‌بندی شده هنوز معلوم نشده که محمد سلوکی کدوم‌ه.
از نظر من، اگر قرار بود بهترین مجری تلویزیون معرفی بشه، من به شما زنگ می‌زدم یا پیام می‌دادم و می‌گفتم ببخشید این شکل و شیوه‌ی انتخاب بهترین مجری اشتباه است.

ـ قبول دارم.
خب. نه این که الان بخوام ایراد به شما بگیرما، نه. می‌خوام بگم که کلن ما توی خیلی از نظرسنجی‌ها به معیار قطعی، متقن، علمی و درستی نمی‌رسیم. همون‌طور که خودتون تو اوایل برنامه گفتین، این نیست که بگیم چون این انتخاب شد اون بده. نه،  ما یک جمعیت آماری دم دست‌مون‌ه، که مثلن صدهزار نفر دویست‌هزار نفر بودن، جمعیت آماری‌ای که در یک ساعتی مثلن شیش بعد از ظهر داشتن برنامه‌ی ما رو نگاه می‌کردن، جوونایی بودن که برنامه‌ی ما رو دوست داشتن، و… .

ـ رفراندوم که نیست. درست‌ه، حق با شماست.
پس قطعی نمی‌تونه باشه. تو ژانر ورزشی یکی داریم، تو ژانر کودک یکی داریم و… در بخش‌های مختلف فرق می‌کنه. نکته این‌جاست که من احساس می‌کنم این کاره خیلی حرفه‌ای‌ه، خیلی سخت‌ه، و هر چی من خودم ـ خودمُ عرض می‌کنم ـ بیش‌تر در موردش بدونم احساس می‌کنم وای چه‌قدر کم می‌دونم. چه‌قدر عقب‌ام. و وقتی می‌شینم مقایسه می‌کنم با برنامه‌هایی که داره پخش می‌شه و حتا برنامه‌هایی که خودم کار کردم می‌بینم چه‌قدر راه داریم و چه‌قدر آدمای دیگه هم باید بیان به من کمک بکنن. من اگر می‌خوام بیام تلویزیون اجرا بکنم، می‌خوام یه حرف مهمیُ بزنم، چون مردمی که منُ نگاه می‌کنن، حرفی که از من می‌شنون براشون حرف تمام است، حجت تمام است، چون دارن از تلویزیون تماشا می‌کنن، باید حرف من حرف درست و کاملی باشه. من نمی‌تونم توی ماشین که دارم میام این جا همین‌جوری فقط ذهنیاتمُ مرور کنم بگم «خب من در مورد اجرا حرف می‌زنم». من حتمن باید در موردش کتابی هم خونده باشم. من حتمن باید چهارتا اجرای تلویزیونی هم دیده‌باشم. من حتمن باید مشکلات‌شُ هم دیده باشم که بتونم در موردش حرف بزنم و نظر بدم؛ در غیر این صورت نمی‌شه. بعد حالا نگاه می‌کنم می‌بینم دوستانی که از دوره‌ای که عرض می‌کنم دارن کار می‌کنن، خیلیاشون خودشون این کارُ کردن. می‌خوام بگم همه‌ی بچه‌هایی که امروز شما [به بیننده‌هاتون] می‌گین اسم ببرن‌شون، ده تا، پونزده‌ تا، بیست تا نهایتن می‌شن، تو ذهن‌تون مونده؛ خیلیا هستن ولی بیست تا رو شما می‌تونین اسم ببرین چون به نظرم خیلی خیلی خیلی توان‌مندن. در عین حال اگر یک امکان و شرایط منطقی حرفه‌ای هم ایجاد بکنیم برای جذب مجریان، ممکن‌ه این بیست نفر اصلن نفرای صدم به بعد باشن.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: